بر اساس مجموعهای از گزارشهای تاریخی قصد آن دارم که شما را تا حد امکان با گوشه کنارهای پنهانمانده از بناهای قدیمی تهران قدیم که عمده آنها در حوزه مرکزی تهران امروز متمرکز هستند آشنا کنم و برای نخستین قسمت به سراغ احداث یکی از نخستین باغ وحشهای تهران روزگار قدیم و در عهد ناصرالدین شاه میروم؛ باغی وحشی که دیگر این روزها اثری از آن در لالهزار و دوشان تپه و حوزه مرکزی تهران وجود ندارد.
در برخی منابع تاریخ معاصر تهران نوشتهاند که «سرور خانم» یکی از دختران فتحعلیشاه قاجار که همسر حسنعلیشاه محلاتی ملقب به آقاخان اول پیشوای اسماعیلیه در هندوستان زندگی میکرد و برای نوه برادرش (ناصرالدین شاه) سه فیل و یک کرگدن هدیه فرستاد که آنها را به ایران وارد کرده و ازطریق دروازه شاه عبدالعظیم وارد کردند و در قسمتی از باغ لالهزار به نام واگن خانه بین لالهزار و سعدی (خیابان اکباتان امروزی) جا دادند و این درحالی بود که استفاده از برخی حیوانات در مراسم و آیینهای مختلف عصر قاجار رایج بود؛ به عنوان نمونه دختر ناصرالدین شاه (عصمت الدوله) عروس ۹ساله دوستمحمدخان معیرالممالک را با فیل از کاخ گلستان تا اقامتگاه داماد بردند.
همچنین برخی منابع تاریخی طهران قدیم نوشتهاند که در تکیه دولت هم از اسب و شیر برای اجرای مراسم و ایجاد شکوه و عظمت در نمایش تعزیه استفاده میشده است و معروف است که شیر شیرخانه سلطنتی که فردای عاشورای هرسال که به صحرای کربلا (در محل اجرای تعزیه) وارد میشد و سرش را پای منبر میگذاشت، شیون و هلهله و هیاهوی مجلسیان را بلند میکرد و شیربان هم بعد از مراسم به گردن آن شیر طناب میانداخت و اورا به دور مجلس میگرداندو مردم هم در صندوق متصل به شیر، پیشکشها و نذوراتی از قبیل سکه و گوشواره و النگو میانداختند.
مهدی قلیخان هدایت نقل کرده است که باغ وحش لالهزار را زمانی به دوشان تپه (سه راه نبرد با بزرگراه افسریه امروزی) منتقل کردند که پلنگی دست کودکی را کند و برخی هم میگویند که با فروش باغ لالهزار، باغ وحش به محل جدیدش منتقل شد.
- پیشنه باغ وحش قبل از قاجار
داریوش شهبازی، مورخ معاصر در این زمینه یادآور شده است که: در پایتخت کنونی ایران، تاریخ نگهداری حیوانات برای اجرای مراسم و نیز تشکیل باغ وحش از دوره قاجاریه آغاز میشود؛ هرچند باید از یاد نبرد که در عصر صفویه در اصفهان، باغ وحشی وجود داشت که سیاح آلمانی، آدام اولئاریوس (Adam Oloorius) در سال ۱۰۵۸ قمری برابر ۱۶۳۷ میلادی به آن اشاره کردهاست.
این مورخ آورده: با روی کار آمدن آقا محمدخان و پایتختی تهران، زمینه توسعه و تشکیل بسیاری از مجموعههای نو ظهور در این شهر فراهم شد. دوره آقا محمدخان مناسبتی با این گونه فعالیتها نداشت، اما با برقراری سلطنت فتحعلیشاه فضای مناسب فراهم آمد. جیمز موریه انگلیسی که در روز ۱۷ فوریه ۱۸۰۹ میلادی (محرم ۱۲۲۴ قمری) به حضور فتحعلیشاه رسیده است، در مسیر راه ارگ سلطنتی در دو طرف میدان شهر یک شیر و یک خرس را که به زنجیر کرده بودند، میبیند، که او در نوشتههایش بدان اشاره کرده است. این سابقه و وجود مارگیرها و عنتریها و میمونبازها و… همه نشانههایی هستند از حضور حیوانات و نقش آنها در مراسم سلطنتی و سرگرمیهای مردم. در دوران سلطنت هر سه پادشاه اولیه قاجاریه پیش از ناصرالدین این چنین سوابقی وجود دارد، اما باغ وحش به معنای واقعی در دوران پادشاهی ناصرالدین شاه پدید آمد.
میگویند ناصرالدین شاه به شکار و نگهداری حیوانات بسیار علاقهمند بود و در سفر به اروپا از باغ وحش کشورهای آن قاره دیدن کرد و طرح نگهداری حیوانات را در اندیشهاش پروراند و با ایرانیانی که با اروپا ارتباط داشتند، تبادل نظر نمود. تا اینکه دختر فتحعلیشاه و همسر آقاخان که ساکن هندوستان بود، چند فیل و غیره، برای نوه برادر خود (ناصرالدینشاه) به ایران فرستاد. حضور و ورود این حیوانات، شاه را خوش آمد و این بهترین دلیل برای تشکیل باغ وحش تهران شد.
بنا بر این وی در باغ لالهزار در شمال و خارج حصار صفوی برای نخستین بار باغ وحش تأسیس کرد که گویا بعدها بر شمار حیوانات این باغ افزوده شد.
به دستورناصرالدین شاه در این باغ شیر، ببر، پلنگ و مار و انواع پرندگان شکاری ا نگهداری میشد و به آنها علاقه فراوانی داشت و بعدها با گسترش تهران و فروش باغ لالهزار (گرچه دکتر طولوزان، طبیب شاه این باغ را به ریه شهر تشبیه میکرد و بارها قصد انصراف او را از فروش باغ داشت) باغ وحش به باغ دوشان تپه در شرق شهر منتقل شد، و مدتها در این باغ، حیوانات شاه را نگهداری کردند و تمامی سیاحان اروپایی و مورخان آن دوره از این دو محل به نام باغ وحش تهران یاد کردهاند. البته باید متذکر شد که در باغ شاه نیز ظاهراً زمانی تعدادی جانور نگاه داشته میشد.
داریوش شهبازی همچنین درباره شدت علاقه ناصرالدین شاه به حیوانات، داستان جالبی نقل میکند و میگوید: روزی یکی از شیرهای باغ وحش میزاید. به فرمان شاه، شیربان مأمور میشود لحظه به لحظه وضع شیر و بچهاش را از طریق تلگراف به شاه گزارش دهد. به همین سبب در یکی از تلگرافها به شاه مخابره میکند:
«بحمدا… حال حیوانها خوب است.»
شاه با دیدن این تلگراف، سخت ناراحت میشود که چرا شیربان، شیر مورد علاقه او را حیوان خطاب کرده است و با عصبانیت میگوید: «حیوان کسی است که او را حیوان خطاب کرده…» و بلافاصله دستور برکناری او را صادر میکند.
معیرالممالک، نوه ناصرالدین شاه میگوید: در باغ وحش شیر، ببر، پلنگ، خرس، کفتار، بوزینه، میمون و… هستند. طاووسهای بسیاری نیز در باغ آزادانه به هر سو میپرند، و بر جلوه آن دو چندان میافزایند.
دکتر فووریه، طبیب شاه نیز در این باره نوشته است: در باغ وحش یک میمون و چهار شیر نر و ماده از کوههای شیراز و سه ببر از مازندران و یک یوز و سه پلنگ از جاجرود و پنج خرس از دماوند و… وجود داشت. »
اعتماد السلطنه درکتاب «المأثر والاثار» در اشاره به باغ وحش مینویسد: در دولتهای متمدن دنیا برای معرفت اصناف حیوان و تکمیل این شعبه از حکمت طبیعی از هر جنس جانور جفتی یا بیشتر مسخر ساخته در باغی نگه میدارند.
و هم او در تاریخ «منتظم ناصری» آورده است: مدتها سرپرستی باغ وحش به عهده من بود و بعد به امیر زاده سلطان حسین میرزا پیشخدمت حضور واگذار شد.
مخبرالسلطنه نیز در «خاطرات و خطرات» از شیری که مأنوس ناصرالدین شاه بود و کسی را زخمی کرده بود، حکایتی نقل کرده است.
- نخستین گزارش از باغ وحشهای فرنگ به دربار قاجار
یکی از نخستین مطالبی که درباره باغ وحشهای فرنگستان اطلاعاتی به ایرانیان دوره قاجار میدهد، شرح خاطرات «میرزاحسین خان آجودانباشی مقدم» است که در دوره سلطنت محمدشاه درباره باغ وحشهای پاریس در سفرنامه خود آورده است، به گونهای که مینویسد: عمارات مرتبه به مرتبه بسیاری در گوشه و کنار باغ ساخته و هر آنچه طیور و حشرات الارض وجود داشت که به مرور از هر جنس آنها تعدادی زنده یا مرده، در آن عمارت نگاه داشتهاند… بعضیها را در یک قفس و یک خانه با وضعی به هم عادت دادهاند که مطلقا اذیت قوی به ضعیف نمیرسد، مثل شیر و میش، گرگ و بره، شاهین و صعوه یا مار و زاغ و … از جنس وحوش و طیور و دیگر حیوانات بری و بحری، زنده باشد یا مرده، اقلا ۱۰ هزار در آن عمارت نگهداشتهاند که بعضی از آنها در ایران معروف و مشهور نیستند. از جمله ضرافه (زرافه) که رنگی شبیه به شتر دارد اما گردن و دستهای پیشینش ۲ برابر درازی دست و گردن شتر است و پاهای عقبش به غایت کوتاه؛ مثل گاو و گاومیش. در هر ۲ پا ناخن دارد، وقت راه رفتن مانند شتر راه میرود و مثل منارهها سرش به آسمان است. در پاریس که زنده نگاه داشتهاند، منحصر به یکی است، اما مردهاش خیلی است.
این نوشته برای نخستین بار اطلاعاتی درباره باغ وحش به شاه ارائه داد اما محمدشاه آنچنان به این مسائل نپرداخت و شاهی نبود که شیفتگی آنچنانی به نظم و نظام و مدنیت غرب داشته باشد، یا در پی الگوبرداری از آنها باشد. اما در دوره ناصرالدین شاه وضعیت به گونهای دیگر رقم خورد زیرا خود شاه هم شخصیت خاصی داشت.
- نخستین دیدار قبله عالم از باغ وحش فرنگ
ناصرالدین شاه در خاطراتش با عنوان «روز یکشنبه بیست و ششم ربیع الثانی» مینویسد: امروز بعد از نهار رفتیم به باغ وحش. حسامالسلطنه و نصرتالدوله با من در کالسکه نشستند. راه دوری بود. از کوچهها و میدانها و غیره عبور کرده تا رسیدیم به در باغ وحش. معلوم شد، جمعیت زیادی به واسطه روز یکشنبه به باغ وحش آمدهاند. رئیس باغ که مردی پیر و گوشش هم سنگین بود، آمد. قدری فرانسه میدانست، صحبت کردم. زن و مرد زیادی بودند. ما از میان کوچه تنگ مرد و زن عبور میکردیم و آنها متصل هورا میکشیدند. انصافاً قلباً به ما میل دارند و زیاده از حد با حرمت و ادب حرکت میکنند.
او در ادامه مینویسد: خلاصه وحوش اینجا را قفس به قفس علیحده از هم جدا ساختهاند. چند حیوان عجیب اینجا بود که جای دیگر دیده نشده بود. اولاً هیپوپوتام است که اسب دریایی است. چیز غریبی است. سه عدد بود. یعنی یک جفت نر و ماده و یک بچه هم همانجا زاییده بودند. بچه هم خیلی بزرگ بود. ثانیاً میمونی بود، بسیار بزرگ و کریهالمنظر به عینه انسان. بخصوص دست و پایش خیلی شبیه به انسان است. صاحبش میرقصاند یا زمین میزد، میایستاد، حرف میزد. انگلیسی بلد بود. جلوجلوی ما راه میرفت اما متصل میل داشت، دستهایش را گرفته راه ببرند. جست وخیز غریبی داشت. بندبازی میکرد. ثالثاً شیر و روباه بحری است که هر؟ توی حوض آبی بودند و دور حوض معجر بود. شخصی با زبان فرانسه با آنها حرف میزد. بسیار تیز هوش بودند. جثه شیر خیلی بزرگ است. روباهش هم شبیه به شیر بود اما کوچکتر. میرفتند زیر آب و مستحفظ صوت (سوت) میزد، همان آن از آب بیرون میآمدند، روی سکوی حوض نشسته، متسحفظ را ماچ میکردند. میگفت یک ماچ، دو ماچ، هر چه میخواست او را ماچ میکردند. بسیار تماشا داشت. رابعاً میمونهای خیلی کوچک به قدر موش سلطانیه دیده شد. بسیار غریب. فیل، کرگدن، شیر یال دار، پلنگ سیاه، ببر و غیره، مرغ و طوطیهای الوان بودند.
- مجمع الوحوش؛ سوغات ناصرالدین شاه از فرنگ
برخی منابع هم نوشتهاند که شاه که از فرنگ بازگشته بود به دلیل علاقهای که به حیوانات داشت، مجمع الوحوش ناصری را در بخشی از قصر دوشان تپه تهران برای نگهداری حیوانات تأسیس کرد که میتوان آن را نخستین باغ وحش مدرن در ایران دانست که در این مکان چهار شیر نر و ماده از کوههای شیراز، سه ببر از مازندران، یک یوز، سه پلنگ از جاجرود، پنج خرس از دماوند، کفتار، بوزینه، یک میمون، الاغ و طاووسها نگهداری میشد.
اعتمادالسلطنه مینویسد: مدتها سرپرستی باغ وحش به عهده من بود و بعد به امیر زاده سلطان حسین میرزا پیشخدمت حضور واگذار شد. این باغ وحش در روزهای مختلف و به ویژه تعطیلات آخر هفته بازدیدکنندگان زیادی از میان مردم تهران داشت.
باری… حکایت همچنان باقی است