یکی از نخستین سالنهای نمایش در ایران، تماشاخانهای است که سابقه تاسیس هسته اولیه آن به اواخر دوره قاجار باز میگردد. نخستین اجرای نمایش در این سالن در سال ۱۲۹۴ خورشیدی انجام پذیرفت. در این سال نصراله باقراُف در قسمت جنوبی گراند هتل، سالنی ویژه برای اجرای نمایش بنا کرد، بعدها این سالن با تغییراتی در فضا و چیدمان صندلی به نمایش فیلم نیز پرداخت و بسیار هم مورد توجه قرار گرفت. شکل خاص و محفوظ سالن که متاثر از معماری روسی، متشکل از غرفههایی ویژه با ظرفیت متغیر دو تا چهار نفری بود، خیلی زود با استقبال اعیان، اشراف، هنرمندان، اتباع خارجی و عموم مردم مواجه شد.
روند نمایش فیلم تحت مدیریت بنگاه سینمایی دیدهبان به تدریج شکل ثابت به خود گرفت و در عمل اجرای نمایش از سال ۱۳۰۹ از برنامههای سالن گراند هتل حذف شد. نمایش فیلم در این سالن که به سینما خورشید معروف شده بود، تا اواخر سال ۱۳۱۹ ادامه یافت و پس از آن متوقف شد. اوایل اردیبهشت ۱۳۲۰، سید علیخان نصر با مشارکت عنایتاله شیبانی و همکاری افرادی چون محمود بهرامی منشیباشی، مهدی نامدار و احمد دهقان این سالن را به مبلغ سه هزار ریال اجاره کرد و پس از مناسب سازی، طی مراسم باشکوهی در دهم مهر۱۳۲۰، تماشاخانه دایمی تهران (سالن نمایش گراند هتل) را مورد بهرهبرداری قرار داد. یک سال بعد، نصر با تخریب غرفهها سالن نمایش را به صورت یک سالن یکپارچه مستطیلی شکل درآورد.
تماشاخانه دایمی تهران با ظرفیت تقریبی ۶۰۰ تماشاگر، در بدو تاسیس ویژه نمایشهایی بود که هنرجویان هنرستان هنرپیشگی به روی صحنه میبردند. بعدها این انحصار از میان رفت و گروههای آزاد نیز توانستند در این سالن اجرای برنامه داشته باشند. هنرستان هنرپیشگی که نصر آن را در سال ۱۳۱۸ افتتاح نمود، شکل تکمیل شده برنامه آموزشی ای بود که او از ابتدای مشروطیت برای رونق نمایش به شکل علمی و کلاسیک در نظر داشت. تلاشی که با شرکت علمیه فرهنگ، تئاتر ملی و گروه کمدی ایران در اواخر سلسله قاجاریه و اوایل سلسله پهلوی آغاز شده بود، در نهایت با برنامههای مصوب کمیسیون نمایش در سازمان پرورش افکار و تاسیس هنرستان هنرپیشگی به پختگی خود رسید.
سیدعلی خان نصر که در کنار فعالیتهای هنری و ادبی خود، دستی هم در سیاست داشت، در کابینه علی منصور به عنوان کفیل وزارت پیشه و هنر منصوب شد. سابقه حضور نصر در این وزارتخانه به دوران وزارت علی منصور باز میگردد، دورهای که او به عنوان معاون وزیر مشغول خدمت بود. پس از شهریور ۱۳۲۰، نصر برای مدت کوتاهی معاونت وزارت کشور را بر عهده گرفت و سپس به عنوان وزیر مختار ایران به چین ملی (تایوان) اعزام شد. بدین ترتیب به اجبار امور مربوط به تماشاخانه را به احمد دهقان که مدیریت داخلی تئاتر را بر عهده داشت، سپرد و خود راهی محل ماموریتش شد.
احمد دهقان در آن سالها روزنامهنگار مشهوری بود و به ویژه با مجله معروف خود (تهران مصور) شناخته میشد. مجلهای که پای او را به سیاست کشاند و نمایندگی مجلس شورای ملی و ارتباط نزدیک با دربار پهلوی دوم را برایش به ارمغان آورد. در نهایت نیز همین مجله بود که به کشته شدنش انجامید. تروری که به ظن بسیاری حزب توده آن را تدارک دید تا یکی از منتقدین مهم خود را از میان بردارد.
احمد دهقان در ششم خرداد ۱۳۲۹، در دفتر مجله تهران مصور هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. دفتر مجله، طبقه بالایی تماشاخانه تهران بود. چاپ مجله نیز در زیر زمین تماشاخانه در چاپخانه تهران انجام میشد. با مرگ دهقان، تماشاخانه برای مدت کوتاهی تعطیل شد. بعد از افتتاح هم رویه خود را به تدریج تغییر داد و به سمت نمایشهایی رفت که بعدها به نمایش لالهزاری معروف شد. در این دوره عبدالله والا مدیریت تماشاخانه را بر عهده گرفته بود. پس از آن مدیریت تماشاخانه به برادرش فتح الله والا سپرده شد. یکی از مهمترین اقدامات مهندس عبدالله والا، بدون شک تملک سالن و پایان دادن به روند اجارهای بودن آن است.
به مانند تماشاخانه، در مدیریت مجله تهران مصور نیز تغییراتی صورت پذیرفت. عبدالله والا امتیاز آن را در اختیار گرفت و محمود رجاء را به عنوان سردبیر برگزید. بعدها از محل حق بیمه ناشی از آتشسوزی تماشاخانه تهران، والا دفتری در خیابان ژاله خریداری و مجله تهران مصور را به آنجا منتقل کرد.
تماشاخانه تهران در خلال سالهای دهه سی، آسیب فراوانی دید و از جمله چند بار دچار آتش سوزی شد. نخستین بار در سال ۱۳۳۷ و سپس بار دیگر در سال ۱۳۳۸ تماشاخانه طعمه آتش شد. در هر دو مرتبه سالن مورد بازسازی قرار گرفت. در نخستین بازسازی بالکن موجود با ظرفیت ۳۰ نفر به سالن افزوده شد. آتش سوزی دوم در سال ۱۳۳۹ صدمه بیشتری به سالن وارد آورد. به همین سبب روند بازسازی آن تا سال ۱۳۴۱ به طول انجامید. پس از آماده سازی، نام تماشاخانه به احترام سید علی نصر که به تازگی فوت کرده بود، به تماشاخانه نصر تغییر پیدا کرد.
فعالیت تماشاخانه نصر با رکود نسبی هنر لالهزاری همراه شد و این روند ادامه یافت تا اینکه در نهایت با پیروزی انقلاب اسلامی به یکباره از فعالیت باز ایستاد. تماشاخانه نیز به صورت مصادره، در اختیار کمیته امداد امام خمینی (ره) قرار گرفت.
تلاش برای فعالیت دوباره تئاتر نصر در سال ۱۳۶۷ به نتیجه رسید و ملک به اجاره جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران درآمد. در طول بیش از یک دهه از فعالیت این تالار، نمایشهای دانشجویی متعددی بر روی صحنه رفت، اما کم توجهی مسئولین دانشگاهی به حفظ و نگهداری ساختمان در نهایت باعث شد تا در مرداد ۱۳۸۱ سالن نمایش نا ایمن شناخته شده و تعطیل شود. نگرانی از تغییر کاربری این تماشاخانه تاریخی باعث شد تا در هفتم مهر ۱۳۸۱ تئاتر نصر با شماره ۶۵۲۹ به فهرست آثار ملی ایران افزوده شود. کمتر از شش سال بعد، مرمت و بازسازی تئاتر نصر، در اردیبهشت ۱۳۸۷ بار دیگر در دستور کار قرار گرفت اما به دلیل کمبود بودجه و اعتبار کمتر از یک ماه بعد، روند کار متوقف ماند. در نهایت با جدی شدن خطر تخریب همیشگی بنا، شهرداری تهران مجموعه مذاکراتی را برای تملک تماشاخانه آغاز کرد تا در نهایت در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۶ با امضای تفاهمنامهای مالکیت تماشاخانه به سازمان زیباسازی شهرداری تهران منتقل شد تا پس از مرمت و بازسازی به عنوان موزه هنر نمایش مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
تماشاخانه تهران (به روایت داریوش اسدزاده) | غلامحسین دولت آبادی، اعظم کیان افراز | انتشارات افراز | چاپ اول ۱۳۹۴
تماشاخونههای طهرون | پیمان شیخی | نشر غنچه | چاپ اول ۱۳۹۶ | صفحه ۳۷
تماشاخانه های تهران | ناصر حبیبیان، محیا آقاحسینی | انتشارات افراز | چاپ اول ۱۳۸۹ | صفحه ۷۲
تئاتر و تماشا | محمدرضا حسن بیگی | نشر با هم | چاپ اول ۱۳۹۷ | صفحه ۱۱۶
ادبیات نمایشی در ایران (جلد سوم | ملی گرایی در نمایش) | جمشید ملکمپور | انتشارات توس | چاپ اول ۱۳۸۶ | صفحه ۳۲