• امروز : پنج شنبه - ۶ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 26 December - 2024
::: 330:: 0
6

درباره تهران تاریخی حساس هستیم

  • کد خبر : 5491
  • ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۲۰:۲۹
درباره تهران تاریخی حساس هستیم
نگرانی اهل فن و علاقمندان به تاریخ و هویت تاریخی شهر تهران، نگرانی به جا و قابل تاملی است. به ویژه با اقدامات مشابهی که در سالیان گذشته با میان‌داری اداره اوقاف شهر تهران و مدیریت شهری در ساماندهی مزارستان‌های تاریخی و نمونه‌های مشابه در توسعه بقاع در شهر شیراز و ... به وقوع پیوست، این نگرانی و بی‌اعتمادی به متولیان امر صدچندان می‌شود.

دفترهای تهران | لاله زار | مرتضی رحیم نواز | Morteza Rahimnavaz |در روزهای گذشته، دو اتفاق مهم در قلب تاریخی شهر تهران به وقوع پیوسته که هر دو آنها نیازمند تامل و دقت نظر است. نخستین آنها به جانمایی تندیس مولانا در میدان محمدیه تهران مربوط است.

موضوع من در این متن سطح کیفی مجسمه نیست، اگرچه در جای خود باید به این آسان‌گیری و سطحی‌نگری در نمایش و مواجهه با مشاهیر و مفاخر خود توجه نمود و به آن پایان داد. شهر مجالی برای آزمون و خطا ندارد و شعور و ذوق و حس زیباشناختی شهروندان بازیچه ذوق آزمایی کسی نیست. حتی اگر آن فرد، همچون نادر قشقایی یکی از شناخته شده‌ترین مجسمه‌سازان کشور باشد و ساخت تندیس‌های مختلفی را نیز در کارنامه خود به ثبت رسانده باشد. با همه این تفاسیر، باز نمی‌توان به اثری که فاقد وجاهت هنری است، اجازه داد چندین دهه در ذهن و خاطره جمعی شهروندان یک شهر اثر منفی بگذارد. ناگفته پیداست که مجسمه شهری، اثری با دامنه مخاطبین گسترده است و نخستین و مهم‌ترین وظیفه آن انتقال پیام و حس هویت به شهروندانی است که از مجسمه شهری، زیبایی، استواری و صلابت انتظار دارند و مهم تر از همه آنکه ذهنیت او را نسبت به وقایع و شخصیت ها خدشه دار نکند. مولای ذهنی ما ایرانیان اساسا شباهتی با این مجسمه ندارد. متوجه این واقعیت باشیم که این مجسمه زیبا نیست و هم شأن مولانای رخنه کرده در ذهنیت ایرانی نمی‌باشد و در این میان نباید عذر تقصیر آن را به «قامت ناساز بی اندام ما» نسبت داد. این پادشاه سه و نیم متری، لخت است و باید برهنگی آن را فریاد زد. بدون واهمه از هر اتهامی که متوجه ما خواهد بود. کافیست که این اثر را نه با آثار مشابه در کشورهای دیگر، بلکه با آثار مفاخر ایرانی در همین شهر تهران مقایسه کنیم، تا پی به کیفیت اندک آن برده و سر افسوس و تاسف تکان بدهیم. نمونه‌های موفقی چون تندیس بزرگانی چون خیام نیشابوری، میرزا تقی خان امیرکبیر و حکیم ابوالقاسم فردوسی و بسیاری آثار دیگر که همچنان پس از گذشت دهه‌ها از نصب آنها، باشکوه و با عظمت در ذهن و روح ایرانی ظاهر می‌شوند و تا همیشه محترم و ارزشمند باقی خواهند ماند. اساسا ساخت مجسمه بر اساس واقعیت موجود بسیار آسان‌تر از خلق آن بر اساس ذهنیت یک جامعه تاریخی است. در نوع اول تنها مهارت لازم است و در نوع دوم علاوه بر مهارت، ذهن هنرمندانه و آشنایی با تاریخ و فرهنگ یک سرزمین. کاری که ابوالحسن صدیقی در کارهای ارزشمند خود از آن بی بهره نبود و باعث شد تا تصویر ذهنی ما ایرانیان با تماشای مجسمه فردوسی و … نه تنها خدشه‌دار نشود، بلکه ارتقاء پیدا کند و تصور ما از یک شخصیت تاریخی نمود عینی باشکوهی هم داشته باشد.

من به عنوان یک شهروند از مدیریت شهری می‌خواهم تا از این پس، اگر قرار است مجسمه‌ای بسازد، آن را خوب بسازد، ولو گران‌تر باشد. و مقهور اسامی و عناوین شغلی و هنری یک فرد نشود. بگذریم از این ماجرا که نادر قشقایی به عنوان سازنده این مجسمه، تجربه‌های بهتری نیز در کارنامه دارد که در جای خود قابل احترام است.

پس از این مقدمه کوتاه به اصلا ماجرا می‌پردازم. این مجسمه حتی اگر در اوج ظرافت و ارزش‌های هنری و برخورداری از عناصر زیباشناختی بود، باز توجیهی نداشت تا مدیریت شهری آن را در میدانی نصب کند که نام تاریخی آن خیام است. نامی که هیچ وابستگی به نظام حکومتی پیشین ندارد و نباید آن را به ورطه فراموشی سپرد. «میدان خیام» محصول همان نگاهی است که خیابان مولوی، خیام، فردوسی، حافظ و … با آن نامگذاری شد و باقی ماند و تا همواره باقی خواهد ماند.

بحث کنونی ما به قدمت سنجی یکی از دو نام محمدیه و خیام مربوط نیست. حتی به نام میدان اعدام که سابقه قدیمی‌تری به نسبت هر دو نام دارد نیز اشاره نمی‌کنم و شایستگی هر یک از آنها را، برای اطلاق شدن به میدان، مورد بررسی و بحث قرار نمی‌دهم. چراکه موضوع و مراد این نوشته نیست. نکته مهم این است که برای این مجسمه، حتی چنانچه گفتم، در اوج ظرافت و ارزش هنری، جانمایی مناسبی صورت نگرفته است و بایستی به جابه‌جایی آن فکر کرد. کوچکترین تاثیر حضور این مجسمه این است که در فاصله زمانی نه چندان دور، نام‌های تاریخی میدان را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد و در فرهنگ عامه و حافظه شفاهی اهالی تهران و به ویژه نسل جدید یا مهاجرین تازه وارد، نام «مولوی» جایگزین نام‌های دیگر میدان خواهد شد. لذا خواست جابه‌جایی مجسمه و بازگشت میدان به وضعیت سابق خود می‌تواند نخستین خواست علاقمندان به تاریخ و فرهنگ تهران باشد. خواستی که باید با جدیت آن را دنبال کرد و برای صورت‌پذیری آن تلاش نمود.



موضوع دوم به طرح توسعه بقعه امامزاده یحیی باز می‌گردد. این بقعه در بافت محله اودلاجان تاریخی واقع شده است. محله‌ای که امروز به سه زیر محله پامنار، اودلاجان مرکزی و امامزاده یحیی تقسیم شده است. بقعه به عنوان یک نشانه و عنصر تاریخی، نقش مهمی در شناخت ما از تهران عتیق دارد و بسیاری از مولفه‌های هویتی کنونی با برقراری نسبت با این بقعه تاریخی است که معنا گرفته و ماندگار شده‌اند. از این رو اهمیت و لزوم توجه به آن بر هیچ کس پوشیده نیست و باید قدردان هر تلاشی باشیم که این مهم را به سرانجام می‌رساند. با این وجود، به همان میزانی که بقعه ارزشمند و تاریخی است، بافت پیرامونی آن نیز حائز اهمیت است و باید به آن توجه داشت و به پاس‌داری آن پرداخت. به ویژه که این بافت چه بسا از بقعه کنونی قدمت بیشتری نیز داشته باشند. چراکه بقعه در جریان تغییر کاربری مزارستان‌‎های داخلی شهر تهران در سال ۱۳۱۸ تخریب شد و صندوقچه چوبی آن به موزه ملی ایران سپرده شد.

بقعه امامزاده یحیی چنانچه گفتیم، یک میل راهنما و نشانه تاریخی برای شناخت تهران است. در معتبرترین اطلاعات‌مان از روستای تهران، پیش از عهد صفویه، به حضور این بقعه و مزارستان پیرامونی آن اشاره شده است. کاشی فیروزه‌ای بقعه و صندوق مزار آن از جمله قدیمی‎‌ترین آثار مستند شهر تهران است که قدمت آن را حداقل تا دوران ایلخانی در سده هفتم هجری تثبیت می‌کند.

نگرانی اهل فن و علاقمندان به تاریخ و هویت تاریخی شهر تهران، نگرانی به جا و قابل تاملی است. به ویژه با اقدامات مشابهی که در سالیان گذشته با میان‌داری اداره اوقاف شهر تهران و مدیریت شهری در ساماندهی مزارستان‌های تاریخی و نمونه‌های مشابه در توسعه بقاع در شهر شیراز و … به وقوع پیوست، این نگرانی و بی‌اعتمادی به متولیان امر صدچندان می‌شود. از این رو شورای عالی شهرسازی، مدیریت شهری پایتخت، اداره کل میراث فرهنگی استان تهران و سازمان‌ اوقاف و امور خیریه می‌بایست به این نگرانی توجه نموده و افکار عمومی را نسبت به اتفاقات تلخی که در بافت تاریخی تهران در حال رخ دادن است، توجیه نمایند.

درباره این دو رویداد مهم به تناوب خواهیم نوشت و آن را در ابعاد مختلف مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.


لینک کوتاه : https://daftarhayetehran.com/?p=5491
  • نویسنده : مرتضی رحیم‌نواز
  • 91 بازدید

نوشته های مشابه