در ادامه تهرانگردیها، فرصتی پیش آمد تا سری به لالهزار بالا بزنیم، همانجا که تلألو چهلچراغهای ویترینهایش سراسر خیابان را نورانی میکند.
از خیابان جمهوری به سمت شمال که بپیچید، با خیابانی روبهرو میشوید که دستی به سر و رویش کشیدهاند، پیادهروها با هدف تسهیل پیادهروی عریض شده و سوارهرو هم قرار بوده که فقط فضای تردد یک خودرو باشد. جدارهها هم چشمنواز و مرمت شدهاند.
معلوم بود طراحی تا جایی که در یک کشور با انواع بحرانهای اقتصادی و اجتماعی امکان دارد، با دقت و با کمک گرفتن از عناصر زیباییشناسی انجام شده تا به این خیابان پرخاطره و قدیمی یادگار عصر ناصری که اولین خیابان به سبک مدرنش میدانند، سامانی ببخشد.
به نظر میرسد در این خیابان که کمتر کسی که به خصوص در سالهای قبل از انقلاب گذارش به تهران افتاده باشد، خاطرهای از آن ندارد، بالاخره قرار است حق پیادهها از سوارهها ستانده شود، اما همان اول کار معلوم بود که تلاش پیادهها به جایی نرسیده و پیادهروهای عریضی که در واقع به محل پارک موتورسیکلتهای بیشمار بدل شده، قرار نیست مجالی برای پیادهها بگذارند.
تا حدود پنج دهه قبل، این خیابان خاستگاه هنر مردمی و فیلمهای سینمایی سرگرمکننده و کافهها و محلی برای گذراندن شبهای تهران بود. شاید تهرانیها اولینبار مفهوم زیست شبانه را که این روزها دوباره مورد توجه قرار گرفته، در لالهزار فهمیدند. زیست شبانه یا زندگی شبانه اصطلاحی برای هرگونه سرگرمی است که از اواخر شب تا نخستین ساعتهای صبح در دسترس شهروندان یا گردشگران باشد. هر چند مسوولان شهرداری هرازچندی یکبار درباره اهمیت زیست شبانه صحبتهایی را مطرح میکنند، اما نمونههای زیادی از زیست شبانه در کلانشهر تهران نمیتوانید، پیدا کنید و این جنبه مهم زندگی شهری اغلب در چمبره سوءتفاهمها مغفول مانده است.
الان لالهزار دوستداشتنی دیگر آن نقش تاریخی زیست شبانه را ندارد؛ هم زمانه عوض شده و هم سلیقههای مردم. حالا لالهزار به خصوص در بخش جنوبی آنکه به میدان امام خمینی، توپخانه سابق، میرسد، مرکز و محل کسب و کار صنف الکتریک است. هم فروشگاههایشان آنجاست و هم انبارها. هم جنس را عرضه و معامله میکنند و هم درجا به موتوری و وانت تحویل میدهند تا ببرد.
خوردن غذا و آشامیدن نوشیدنی، از نیازهای مهم مراکز خرید در مرکز شهر و از جاذبههای قطعی آن است و یکی از مسائل این روزهای لالهزار کمبود شدید غذاخوری از هر نوعی است. نه میتوانید ساندویچی دلچسب در فاصلهای معقول پیدا کنید، نه غذایی مفصلتر و نه حتی نوشیدنی که بتوان خستگی دور گشتن در خیابانها را از وجودتان بشوید. در صورتی که تا بخواهید فضاهای خالی یا در اشغال انبارها اینجا و آنجا افتاده است. بالاخره با مقداری پرس و جو، کافه در انتهای کوچه باریک بنبستی پر از چاله و چوله بر بالای بام پاساژ به قول امروزیها لاکچری بود که همه جور اسباب و لوازم آرایش و آرایشگاه را میتوانستی در آن پیدا کنی. با دو دور پله به فضای بازی میرسیم که چند جوان علاقهمند و با حوصله با زیبایی آنجا را آراستهاند و مثل همه کافههایی از این نوع، تلاش شده تا عناصر نوستالژیکی از گذشته مانند صندلیهای ارج فلزی در آن باشد. منو هم به همان ترتیب از یک طرف با انواع شربتها و دمنوشها و از طرف دیگر با انواع برگرها و پاستاها میخواست خود را با هر دورهای هماهنگ کند
بام خانه رو به خانه پیرنیا باز میشود که با وجود اینکه مرمت نشده، بسیار منظره زیبایی را به رویتان باز میکند. پیرنیا درگذشته در سال ۱۳۱۴، سیاستمدار، حقوقدان و تاریخنگار ایرانی و نخستوزیر ایران در اواخر دوره قاجار و از پایهگذاران آیین دادرسی کیفری و مدنی ایران بود. حالا که نزدیک یک قرن از رفتن این نسل گذشته میفهمیم چه کار ارزندهای کردهاند و با چه موانعی دست و پنجه نرم کردهاند، اینکه تا چه حد تلاش این نسل به موفقیت رسیده، مجالی دیگر میطلبد.
آنها که دنبال خانههای قدیمی هستند، میتوانند این خانه را از بام آن کافه تماشا کنند و لذت ببرند. خانه و کافه و لالهزار زیبا هنوز میخواهند خودی بنمایانند که یعنی زندگی در تهران میتواند زیبا و دلنشین باشد.
تا خانههای پیرنیا و لالهزار نو شده و چنارهای زیبای تهران هستند، زندگی باید کرد.