غلامرضا تختی پنجمین و کوچکترین فرزند خانوادهای متوسط در شهر تهران بود که در پنجم شهریور ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. رجب خان پدر غلامرضا از اهالی محله دروازه غار تهران به شمار میآمد و مادرش صغری نیز زنی پاکدامن بود که در خانوادهای سنتی در تهران بزرگ شده بود.
حاج قلی، پدربزرگ غلامرضا تختی در محله خانی آباد فروشنده خواربار بود و به این دلیل که همیشه در دکانش بر روی بلندی مینشست اهالی خانی آباد به او «حاج قلی تختی» میگفتند. این نام بعدها به نام خانوادگی آنها نیز اطلاق شد.
با مرگ حاج قلی به دست راهزنان در سفر حج، رجب خان با سهم ارث خود زمینی به مساحت سی هزار متر خریده و در آن یخچال طبیعی احداث میکند، اما عبور راه آهن از میان یخچالهای او باعث شد تا زمین برای احداث راه آهن توسط دولت مصادره شود. این اقدام به ورشکستگی او انجامید و فشار ناشی از آن نیز باعث شد تا رجب خان مدت کمی پس از این اتفاق بر اثر بیماری جان خود را از دست بدهد، در حالی که پیش از مرگ برای تأمین معاش خانواده ناچار شده بود تا خانه مسکونی خود را نیز گرو بگذارد.
این واقعه تأثیر فراوانی بر روحیه غلامرضا گذاشت و او را ناچار ساخت تحصیل خود را در دبیرستان منوچهری خانی آباد رها کرده، مدتی در نانوایی شیخ حبیب الله و نجاری شیخ ابراهیم به کارگری بپردازد. شیخ ابراهیم که به ورزش باستانی علاقهمند بود پس از پایان کار غلامرضا را با خود به زورخانه گردان میبرد. این رفت و آمد و تماشای ورزش باستانی باعث شد تا تختی به تدریج به این ورزش علاقهمند شده و تمرینات خود را شروع کند؛ اما سفرش به مسجد سلیمان برای کار در شرکت نفت این فرصت را از او گرفت.
در ۱۳۲۷ همزمان با استخدام در اداره راه آهن به خدمت سربازی رفت و توانست با استفاده از موقعیت پیش آمده در دوران سربازی به تمرینات کشتی بپردازد. شاید از بخت خوب تختی بود که دبیر وقت فدراسیون کشتی در دژبان ارتش فعالیت داشت و لذا تختی توانسته بود نظر مثبت او را جلب و تحت حمایت، وی در دوران سربازی کشتی را ادامه بدهد. پس از پایان سربازی در سال ۱۳۲۹ تختی تمرینات خود را در زورخانه پولاد ادامه داد و خیلی زود توانست موردتوجه «حسین رضیزاده» مدیر آن باشگاه قرار گرفته به صورت حرفهای زیر نظر حبیب الله بلور کشتی آزاد را برای شرکت در مسابقات قهرمانی آغاز کند.
پیش از آن تختی تجربه یک مسابقه بزرگ جهانی را از سر گذرانده بود و اگرچه تجربه چندان خوشایند به شمار نیامد، اما در نهایت شرکت در این مسابقه در آینده ورزشی او بیتأثیر نبود.
دو سال پس از این تجربه تلخ تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنیاش سرانجام توانست در سال ۱۳۳۰، در وزن ششم (۷۹) کیلوگرم به عضویت تیم ملی دربیاید و موفق میشود تا در نخستین دوره مسابقههای کشتی آزاد قهرمانان جهان در هلسینکی فنلاند ۲۶) تا ۲۶ آوریل ۱۹۵۱ / ۵ تا ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰)، نایب قهرمانی جهان را به نام خود ثبت نماید.
یک سال بعد (۲۰) تا ۲۷ جولای ۱۹۵۲ / ۲۹ تیر تا ۵ مرداد (۱۳۳۱ و در نخستین حضور خود در رقابتهای المپیک تابستانی با کسب شش پیروزی از جمله غلبه بر حیدر ظفر که سال پیش از آن توانسته بود با شکست تختی به قهرمانی جهان برسد و قبول یک شکست در برابر دیوید جیما کوریدزه از اتحاد جماهیر شوروی صاحب مدال نقره شد.
تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که از اول تا چهارم خرداد ۱۳۳۳ (۲۲) تا ۲۵ مه ۱۹۵۴ در توکیو برگزار شد در وزن هفتم (۸۷) (کیلوگرم به رقابت پرداخت که باوجود پیروزیهای درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیر منتظره در برابر «وایکینگ «پالم سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورئ.
تختی همچنین در سال ۱۹۵۵ در جشنواره بینالمللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد؛ اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان که در یکم و دوم ژوئن ۱۹۵۷ (۱۱) و ۱۲ خرداد (۱۳۳۶ در استانبول برگزار شد تجربه تلخی برای او رقم زد. در این دوره از رقابتها تختی برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان (۸۷) (کیلوگرم کشتی گرفت و به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت از دور مسابقات حذف شد.
در بازیهای المپیک که از ۲۲ نوامبر تا ۸ دسامبر ۱۹۵۶ تا ۱۷ آذر ۱۳۳۵ در ملبورن استرالیا برگزار شد، تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (۸۷) کیلوگرم به مصاف رقبایی از اتحاد جماهیر شوروی، ایالات متحده آمریکا ژاپن آفریقای جنوبی کانادا و استرالیا رفت و توانست با شکست تمامی حریفان، نخستین نشان طلای خود را به گردن بیاویزد. او همچنین در اسفند همان سال با غلبه بر حسین نوری صاحب بازوبند پهلوانی ایران شد و این جایگاه را در سالهای ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ نیز حفظ نمود.
در سال ۱۹۵۸ سوم تا یازدهم خرداد (۱۳۳۷ در جریان بازیهای آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه غلامرضا تختی توانست به ترتیب نشانهای طلا و نقره این رقابتها را به گردن آویخته در مهرماه سال ۱۱۳۳۸) تا ۵ اکتبر ۱۹۵۹ در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را نیز کسب کند ۱۹۵۹ میلادی سال خوش یمنی برای کشتی ایران بود در این سال و در جریان مسابقههای قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن تیم ملی کشتی آزاد کشورمان توانست پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زده و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی قهرمانی کشتی آزاد جهان را به خود اختصاص دهد.
این موفقیت اما دیری نپائید و تیم ملی کشتی آزاد ایران در هفدهمین دوره بازیهای المپیک تابستانی که از ۲۵ اوت تا ۱۱ سپتامبر ۱۹۶۰ (۳) تا ۲۰ شهریور (۱۳۳۹ در شهر رم در کشور ایتالیا برگزار شد به مکان پنجم ردهبندی سقوط کرد تختی درحالیکه از بیماری خطرناکی رنج میبرد، در این سال به عنوان کاپیتان تیم ملی در وزن هفتم به میدان رفته بود و با کسب پنج پیروزی و قبول شکست در مسابقه نهایی در برابر «عصمت آتلی» از ترکیه صاحب مدال نقره در وزن خود شد. در فاصله سالهای ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ جهان پهلوان تختی باوجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود؛ اما تنها در بازیهای المپیک ۱۹۶۴ توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا نمود. شاید اگر خواست ملی و عمومی جامعه نبود تختی در سال ۱۹۶۴ میلادی از ورزش کشتی خداحافظی میکرد اما موج درخواستهای مردمی و رسانهای باعث شد تا تختی در سن ۳۶ سالگی بار دیگر راهی رقابتهای جهانی ۱۹۶۶ تولیدو (۱۶ تا ۲۲ ژوئن / ۲۶ خرداد تا ۱ تیر ۱۳۴۵) بشود و علیرغم آنکه توانسته بود در مسابقات انتخابی این دوره از مسابقات به لحاظ فنی به عنوان بهترین چهره شناخته شود، در جریان قرعه کشی متأسفانه با بدترین قرعه ممکن مواجه شود به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف «الکساندر مدوید» و «احمد آئیک» نفرات اول و دوم این دوره از رقابتها راهی میدان شده و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کند.
چهار ماه پس از بازگشت از رقابتهای جهانی تولیدو در ۱۲ آبان ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود با همسرش شهلا توکلی را آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در ۱۱ شهریور سال ۱۳۴۶ بود. پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، در ۱۷ دی ۱۳۴۶ خبر درگذشت وی در اتاقی در هتل آتلانتیک تهران همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفتانگیز فروبرد. شائبه خودکشی جهان پهلوان وقتی قوت بیشتری میگیرد که او دو روز قبل از مرگ وصیت نامهاش را در دفترخانه اسناد رسمی شماره ۲۰۲ تحت شماره ۳۴۲۸ ثبت و طی آن دایی خود مهندس کاظم حسیبی که عضو شورای مرکزی جبهه ملی نیز بود را به عنوان سرپرست فرزندش بابک انتخاب میکند.