نخستین کارگاه تخصصی شناخت لالهزار تاریخی و فرهنگی در خیابان لالهزار نو، کوچه پیرنیا یکم، ساختمان شماره ۳ خانه سینما (عمارت پیرنیا)، با حضور اسکندر مختاری، مهرداد زاهدیان و شماری از علاقمندان برگزار شد.
در ابتدای این نشست محمدجواد حقشناس ضمن خیرمقدم به میهمانان نشست، با اشاره به موضوع این سلسله نشستها گفت: برای تشکیل کارگاه فعلی جلسات مختلفی با متخصصان در این زمینه برگزار کردیم که از نتایج آن علاوه بر این مجموعه نشست که در خدمتتان هستیم، انتشار ویژهنامههایی با موضوع لالهزار در هفتهنامه نیمروز و طراحی و رونمایی از تارنمای اینترنتی «دفترهای طهران» میباشد.
حقشناس با اشاره به این نکته که لالهزار در واقع شناسنامه مقطع مهم تاریخی شهر تهران به شمار میآید. از تلاش انجمن تهرانشناسی برای تولید محتوا جهت آشنایی با ظرفیتهای فرهنگی و تاریخی این خیابان خبر داد و اظهار امیدواری کرد تا با برگزاری کارگاه تخصصی لالهزار، دیدگاههای مختلف را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم.
پس از بیان این مقدمه، مهرداد زاهدیان، فیلمساز و پژوهشگر با اشاره به این نکته که وی مستندساز است، رویکرد خود را به موضوع لالهزار، از منظر دراماتیک دانست و افزود: سالها پیش فیلمی درباره میدان توپخانه به نام میدان بیحصار ساختم. آن فیلم بستری برای ساختن فیلم لالهزار شد. موضوعی که در ساخت مستند «زمستان است» برایم حائز اهمیت بود، شناخت فرایندی بود که به شکلگیری جریان زندگی در خیابان لالهزار منجر شد. برای این فیلم منابع متعددی جمعآوری شد که تمایل دارم در ابتدای صحبت، قدری در مورد آنها و شیوه احصاء این منابع صحبت کنم. باید متذکر شوم که این اسناد منابع خیلی مهمی برای استفاده پژوهشگران و علاقمندان در زمینه لالهزار میباشد.
کارگردان مستند «زمستان است» در ادامه صحبتهای خود گفت: بعد از انتخاب طهران به عنوان پایتخت در دوره قاجار، یک بستر تاریخی حدود ۱۵۰ساله از تاسیس این خیابان میگذرد. در دوره ناصری گسترش شهری طهران آغاز میشود و با این گسترش خیابان لالهزار شکل میگیرد و در طی این مدت، بسترهای اجتماعی و دورههای مختلف معماری در آن پدیدار میشود.
نگاه به لالهزار در واقع نگاهی به تهران است؛ چون ارتباط متقابلی بین این دو وجود دارد. اساسا تولد لالهزار به واسطه تهران اتفاق افتاد.
زاهدیان در ادامه سخنان خود افزود: در دوره صفویه باغاتی در اطراف تهران وجود داشت. بعد از اینکه آقا محمدخان قاجار تهران را به عنوان پایتخت خود انتخاب میکند. زندگی در این شهر رنگ جدیتری به خودش میگیرد.
در دوره ناصری که یکی از مهمترین دورههای تاریخی به شمار میآید، شهر تهران برای نخستین بار عناصر مدرن را تجربه میکند. به طور مثال نیاز به تشکیل مدرسهای مدرن مانند دارالفنون احساس میشود و متعاقب آن بسیاری از پدیدههای زندگی شهری موجودیت مییابند. در این میان تردد مشافران و جهانگردان اروپایی به تهران، بازگشت ایرانیان به فرنگ رفته به پایتخت و در نهایت مسافرتهای چندگانه پادشاه به کشورهای اروپایی، سرعت تحولات اجتماعی و تغییر در سبک زندگی شهری را بیشتر میکند. متعاقب رشد شهرنشینی، شهر نیز وسعت بیشتری به خود میگیرد.
باغ لالهزار تا پیش از توسعه تهران، در خارج از محدوده شهر قرار داشت. با گسترش شهرنشینی لالهزار نیز وارد بافت شهری میشود و طبعا به علت فراوانی آب در این منطقه و تعداد قناتهایی که در این محل وجود داشته مورد توجه قرار میگیرد و ثروتمندان و درباریان در پیرامون آن سکونت پیدا میکنند.
نویسنده کتاب «چهره پنهان یک خیابان» با اشاره به اسناد موجود از باغ لالهزار، عمده آنها را مرهون ظهور پدیده عکاسی و فراگیری آن در ایران میداند. وی در این زمینه گفت: عکاسی یک پدیده نوظهور در دوره ناصری بود که به دلیل علاقه ناصرالدین شاه خیلی زود در بین درباریان و سپس عموم مردم گسترش یافت. همین عامل باعث شد تا امروزه گنجینه تصاویر تاریخی ایران از ایران ناصری به بعد قابل توجه باشد. علاقه شاه به عکاسی باعث شد تا نه تنها خود او، بلکه بسیاری از درباریان نیز به گرفتن تصویر در موضوعات مختلف اقدام نمایند. یکی از پیشکشهای مرسوم در دربار ناصری، هدیه دادن آلبوم عکس به پادشاه بود. علاوه بر این، تعدادی از اساتید اروپایی مدرسه دارالفنون به عکاسی مسلط بودند و آن را به شاگردان این مدرسه آموزش میدادند. ناصرالدین شاه علاوه بر ورود عکاسی به ایران، با تاسیس آلبومخانه کاخ گلستان، نقش مهمی در حفظ و نگاهداری از این گنجینه بر عهده گرفت. به ویژه آنکه بسیاری از این عکسها به صورت مشخص و کامل شناسنامه دارند و اطلاعات ارزشمندی به این ترتیب در دسترس ما قرار گرفته است. از جمله بسیاری از مکانها، افراد و عکاسان در نتیجه رویه مرسوم پشتنویسی یا حاشیهنویسی عکسهای آلبوم خانه، امروزه برای پژوهشگران موجودیت پیدا کرده و شناخته شدهاند.
علاوه بر شاه، درباریان و عکاسان حکومتی، تصاویر بسیاری نیز توسط جهانگردان یا مامورین خارجی مقیم ایران، برداشت شده که امروزه در مجموعههای شخصی یا موزههای سراسر جهان میتوان به برخی از آنها دسترسی پیدا کرد.
زاهدیان با اشاره موقعیت باغ لالهزار، آن را یک باغ شاهی مینامد که در خارج از تهران وجود داشته است. او درباره وجه تسمیه باغ اشاره به انبوه لالههایی میکند که در این باغ وجود داشته است. از سوی دیگر وی معتقد است که در فرهنگ فارسی اطلاق لالهزار به جای آباد و سرسبز مرسوم است و لذا میتوان از این منظر نیز به این نامگذاری توجه نمود، با این حال به گفته ایشان دلیل مستندی برای این نامگذاری به دست نیامده است.
مهرداد زاهدیان در ادامه صحبتهای خود افزود: باغ بعدها محل پذیرایی سفرای خارجی و مهمانانی بود که از شهرهای اطراف وارد تهران میشدند. کوشکی در جنوب خیابان لالهزار وجود داشت که در حال حاضر هیچ اثری از آن باقی نمانده است.
صحبتهای پایانی زاهدیان به دلایل تخریب باغ و تاسیس خیابان لالهزار اشاره دارد. او ضمن نمایش اسناد و عکسهای تاریخی متعدد از وضعیت باغ و خیابان در ادوار مختلف تاریخی، فسخ قرارداد تنباکو و الزام پرداخت خسارت به کمپانی رژی را، عامل اصلی در فروش باغ لاله زار و پیدایش خیابان لالهزار میداند. به گفته این پژوهشگر، دربار ناصری در جریان قیام تنباکو، مقروض شده و به ناچار باغ لالهزار را به حراج میگذارد.
دومین عامل در تخریب باغ و فروش اراضی آن به افزایش قیمت زمین در این محدوده مربوط است. فروش باغ منافع بسیاری به همراه داشت که پادشاه و درباریان به راحتی از آن چشمپوشی نمیکردند.