قرار بود خیابان لاله زار، مهد تمدن و فرهنگ و آغازگر راهی برای هنرمندان و روشنفکران دهه ۲۰، ۳۰ و بعد از آن باشد، ولی یکباره شالوده این خیابان از هم پاشید و داستانی درباره آن آغاز شد که با ورود تهران به مدرنیته و دنیای تکنولوزژی و اتفاقات دهه ۴۰، بیربط نیست.
لاله زار در واقع نماد یورش شهرگرایی افسارگسیخته و به گفته مارکس آسیبهای سیستم سرمایهداری به قلب تهران است.
زمانی که لالهزار میرفت تا بزرگان ادب و هنر را به سمت خود جلب کند، از یک طرف یورش لمپنگرایی و وجود برخی کافهها که در آنها نشانی از هنر و تمدن وجود نداشت، خشم مردم را برانگیخت و بعد هجوم صنفهای درآمدزای تجاری و اداری گلوی آن را فشرد.
اکنون تعدادی از مراکز تاریخی که ریشه در فرهنگ و فلکور تهران داشتند، مانند ساختمان صحاف باشی (رویال پیشین)، سینما کریستال، سینما سارا (ونوس سابق)، سینما البرز، خانه اتابک و… در این خیابان گم شدهاند و فقط نامی از آنها باقی مانده است و این فاجعه دربار ه روایت یک خیابان است که روزگاری نه چندان دور گاهواره هنر و فرهنگ تهران بود.
از لالهزار فقط چند نام و آثار تاریخی نیمه ویران و در برخی موارد، به تعداد انگشتان دست، آثار تاریخی نگهداری شده باقی مانده است. در بررسیهایی که انجام شد، اکنون حدود ۳۰ درصد از آثار تاریخی خیابان لالهزار از بین رفته و در برخی موارد گم شدهاند. حدود ۴۰ درصد به ثبت آثار ملی نرسیده و ویران شده یا کاربری تجاری پیدا کردهاند. حدود ۲۵ درصد به ثبت رسیده و رها شده یا کاربری تجاری دارد و حدود ۵ درصد از آثار به ثبت رسیده و در حال نگهداری است.
▪️منبع: روزنامه همشهری | سهشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ | شماره ۷۵۳۲ | صفحه ۶