سال هاست که خیابان لالهزار در دوره بعد از انقلاب، با خود در کشمکش است. خیابانی که مکان تفریح تهرانیها بود، و اکنون در تلاشی برای تثبیت هویتی نو، مایل است یادگارهای گذشته را هم هنوز در حافظه خود حفظ کند. چهل سال است این تخریب و احیا ادامه دارد و صنف الکتریک و روشنائی عملا خیابان را در انحصار خود گرفتهاند. اما هنوز روح خیابان مقاومت میکند و میخواهد زنده بماند. نشانههای امروزین به اغوا با ما میگویند که تا زمانی که خانه اتحادیه در جنوب این خیابان دوباره فعالیت فرهنگی خود را به خیابان باز نیاورد، این نسیم نخواهد وزید. و البته، چشمان ما همچنان به نیت و اراده مدیران شهرداری و سازمان زیباسازی دوخته است که درهای این خانه بزرگ فرهنگی را باز کنند و نور و شور فرهنگی را در آن جاری سازند.
خوشبختانه اخیرا این اراده را دیدیم که با برگزاری مراسمی زیبا برای شبهای احیا خود را بروز داد. بعد از آن برنامه نیز طی صحبتهائی با مدیرعامل سازمان و معاون ایشان، مقرر شد که برنامههائی به مناسبت هفته تهران از ۱۴ هم الی ۲۱ام مهرماه ۱۴۰۱ به کمک انجمن محلی دوستداران لاله زار برگزار شود، که با پیش آمدن موج اعتراضی در چند هفته اخیر، فعلا مسکوت مانده است. معذلک میتوان امیدوار بود که این خانه، بزودی به عنوان محلی برای آغاز گفتگوهای مفید اهالی لاله زار – صنف الکتریک در درجه اول، و هنرمندان تاتر و سینما و گرافیک و عکاسی و طراحان مُد و لباس با یکدیگر آماده شده و مورد استفاده تمام شهروندان علاقهمند قرار گیرد.
باید یادآور شد که سینماهای این خیابان خاطرهانگیز را به انبارهای اجناس الکتریکی واگذار کردهاند و تمام مغازهها در دست صنف روشنائی و الکتریک است. از یکسو جسم خالی از روح سینماها و تئاترها، سینما متروپل، سینما کریستال، سینما خورشید، سینما البرز، تئاتر تهران یا همان تئاتر نصر، تئاتر دهقان، سینما سارا و … روزنهای از امید را برای دوستداران لالهزار زنده نگه میدارد، که شاید بتوان با جلب توجه شهروندان هنردوست و شهرداری این خیابان زیبا را دوباره زنده کرد…، از سوی دیگر مرمتهای مورچهوار و اقدام نکردنهای صاحبان املاک و مغازهها به بهسازی و بازسازی نماهای ساختمانها، همه را خسته کرده است. گوئی هنردوستان و اهالی فرهنگ از دوباره لالهزار شدن لالهزار دست شستهاند، اگرچه با هر کس از احیای خیابان میگویی، استقبال میکند و نه نمیگوید.
در میانه این ستیز و گریز، تنها چیزی که امید ما را حیّ و حاضر شعلهور نگاه میدارد، وجود خانهای بزرگ در لالهزار جنوبی به نام خانه اتحادیه است. همان خانهای که همه آنرا با نام خانه دائی جان ناپلئون میشناسیم. و گوشه به گوشهاش را با خاطره آن سریال فراموش نشدنی به خاطر میآوریم. حدود ده سال پیش، زمانی که ورثه اتحادیه، -چند نفری ساکن خانه و بقیه پراکنده در سطح دنیا، – دیگر به زحمت در خانه قدیمی زندگی میکردند و میخواستند آنرا بفروشند و به باد دهند، پسر جوانی به نام سجاد عسکری (که عاشق میراث قدیم تهران است) پیدا شد و موجی در دل دغدغه مندان براه انداخت و نگذاشت این خانه نابود شود.
بالاخره خانهای که زمانی در دوران قاجار، توسط علی اصغرخان امین السلطان معروف به اتابک اعظم در خارج از حصار شهر در باغ با صفای لالهزار ساخته شده بود، توانست از لای چنگال نابودی نجات پیدا کند. خانه بزرگ و زیبا بود و بزرگان پایتخت قاجار و پهلوی سالهای سال به آن رفت و آمد داشتند. بعدا کریم اتحادیه، صراف بزرگ و ثروتمندی که از تبریز آمده بود، خانه را از پسران امین السلطان خرید و فعالیت خود را در تهران از آنجا اداره کرد. خانه چند حیاط و عمارتهای زیبای یک و دو طبقه داشت. و ایوانهای زیبائی با ستونهای کرنتین. یک حوضخانه با شکوه با جوی آب قنات و حوض کاشی و کف سنگفرش هم رو به حیاط داشت که صفای مجموعه بود. و خوشبختانه تمام این قسمتهای مختلف حفظ و مرمت شدند.
خانه دائی جان را طی چند سال مرمت کردند. خوب هم مرمت کردند. و «سازمان زیباسازی شهر تهران» بانی این کار شد. و در این مورد نام نیکی از خود بجا نهاد. من ناچارم از آنها که میشناسم که در این کار دخیل بودند نام ببرم. یاسر جعفری، برزین ضرغامی، اسکندر مختاری (مشاور سازمان)، ابراهیمیان فر و فتانه فرید از گروه فنی مرمتگران خانه.
دوره کوتاهی نیز نام «خانه تهران» بر ورودی آن خانه درخشید و آغاز دورهای جدید از حیات فرهنگی در لالهزار را نوید داد.
بهر رو، بعد از اتمام مرمت بخش اصلی، افتتاحیه خانه توسط شهردار وقت تهران برگزار شد و طی آن مجسمههایی نه چندان فاخر از بزرگان تاریخ معاصر در کنار یک هواپیمای کوچک در میان حیاط پشتی به نمایش گذاشته شد.
بعد از آن هم باز درها بسته شد و فعالیتی شروع نشد، در انتظار آنکه تعمیرات قسمت غربی تمام شود. بعد هم داستان کرونا پیش آمد و اکنون نزدیک به سه سال است باز همه چیز در حالت تعلیق است. در واقع، اگرچه خانه تهران در سالهای اخیر مدیر و نگهبان داشته است و چند فیلم و سخنرانی مختصر و یک مسابقه جزئی هم در آن برگزار شده است، و هزینههای نگهداری آن نیز برقرار بوده است، اما هنوز درهای آن نیمه بسته مانده و آرزوی شروع فعالیت در آن به دلها باقی مانده است.
با وجود همه این احوالات و وقایع پیش آمده، آنچه ما را امیدوار نگاه میدارد، وجود تمام ساختارهای لازم، اعم از سخت افزاری و نرم افزاری برای جذب شهروندان علاقمند به لالهزار است. کافیست برنامههای متنوع تدارک دیده شوند و چرخهای بازگشائی واقعی خانه اتحادیه، یا خانه تهران به حرکت در آید. این حرکت بیشک احیای کل خیابان لالهزار را به دنبال خواهد داشت.
- منبع: هفتهنامه نیمروز | شماره ۲۱ | ۳۰ مهر ۱۴۰۱ | صفحه ۲۰