لالهزار. قصه تکراری پریزها و سیمهایی که سرنوشت خیابانی را تغییر دادهاند، قصه چلچراغهای بیشکوه، مرور رد پاهای مردمان بزرگ و آدمهای بیتکرار. یکی ملکالشعرای بهار که هر روز پیادهروهای این خیابان را قدم میزد تا به دفتر روزنامه نوبهار برسد. دفتری که چند وقتی هم دفتر روزنامه ایران بوده، همان هنگام که سردبیری روزنامه ایران برعهده بهار قرار میگیرد. نشانیها میگویند باید دنبال کوچهای به اسم حاجباقر گشت. این نشانی است که در روزنامه نوبهار در دور دوم و سوم دیده میشود.
باد بهاری ریخته است توی خیابان شلوغ. کوچههای قدیمی و جدید پشت هم ردیف میشوند. حالا دیگر تنها نامی از کوچههای قدیمی برجای مانده. دکانهایی که رنگورو عوض کردهاند زیر انبوه لوازم الکتریکی خمیدهاند. روزنامه نوبهار ملکالشعرا که ابتدا در مشهد متولد شد پنج دوره مختلف را تجربه کرد که هر بار با توقیف در محاق میرفت و دوباره متولد میشد. نوبهار در مشهد در خیابان «بالاخانه» منتشر میشد. دورههایی که نوبهار در تهران منتشر میشد آدرسهای مختلفی داشت که بیشتر آنها در خیابان لالهزار بود، مثل کوچه حاجباقر و کوچه نظاموثوق. دوره پنجم نشانی به خیابان سوم اسفند منتقل شده است.
اما حالا هیچ تابلویی ما را به این کوچهها نمیرساند، با اینهمه در یکی از همین ساختمانها نوبهار چاپ و منتشر میشد. سراغ سالخوردگان خیابان میرویم تا شاید بتوانیم رد پای کوچهها را در ذهن آنها جستوجو کنیم. حاجمهدی، صاحب مغازه دودره سر کوچه گودرزی میگوید شصت، هفتاد سال است که در این خیابان کاسبی میکند، اما هرگز اسم کوچهای به اسم حاجباقر به گوشش نخورده است. حاجمهدی میگوید یک جای این نشانی ایراد دارد.
کوچههای خیابان لالهزار چندان بلند و تودرتو نیستند، اما هرکدام را که به آخر برسی تنها دالانها و پاساژهایی نصیبت میشود که زیر انبوه لامپها و چراغها و سیمها گم شدهاند. یحیی چراغچی انگشتهای دستش را میشمارد: ببینید اینجا چندین کوچه قدیمی دارد. یکی باربد، یکی کوچه ملی و البته کوچه اتحادیه و کوچه مجمر، مگر اینکه یکی از این کوچهها قبلا اسمش حاجباقر بوده باشد که بعید میدانم. بیشتر بگردید شاید در پسکوچهها نشانی پیدا کنید. دکانهای لالهزار این اول سالی شلوغ به نظر میرسند، باربرها و کاسبها سر در کار خود دارند. نشانیها روشن نیست.
کدامیک از این کوچهها میتوانسته کوچه حاجباقر باشد. ملکالشعرا جلوی کدامیک از این کوچهها میایستاده و راه خود را کج میکرده. وارد کدامیک از این راهپلههای قدیمی میشده. کدام یک از این ساختمانها دفتر این نشریه بوده. دفتری که ابتدا محل اداره روزنامه نوبهار بوده و بعد از مدتی روزنامه ایران در همین دفتر منتشر میشده، همچنان که دکتر ناصرالدین پروین، تاریخنگار در جایی میگوید: «محل اجارهای ایران ابتدا خیابان صاحباختیار و بعد کوچه حاجباقر در خیابان لالهزار بود و تلفنی هم در اختیار داشت در شماره ۳۰۳، یعنی ۲۸ شهریور ۱۲۹۴ اعلام شد که تغییر اداره.». اداره بهواسطه عدم گنجایش محل سابق به محل اداره روزنامه نوبهار منتقل شد. «گفتنی است که نوبهار در آن هنگام منتشر نمیشد. این نشانی هم در خیابان لالهزار بود. روزنامه ایران در دوره مدیریت بهار به ترتیب در چاپخانههای بوسفور که به مطبعه تمدن طهران و از ۱۲ اسفند ۱۲۹۷ به طهران تغییر نام داد و برادران باقرزاده چاپ میشد. حالا از تمام این خردهنشانیها در خیابان لالهزار خبری نیست. چاپخانه کوچکی در کوچه گودرزی با شنیدن اسم چاپخانه بوسفور، همان چاپخانهای که بهار روزنامهاش را در آن منتشر میکرد، دفترچه تلفن چاپخانههایش را باز و نامها را مرور میکند. اما نشانیها به مطبعه بوسفور ختم نمیشود. میگوید: «اگر چاپخانهای به این اسم وجود داشته حالا دیگر نیست، بعید است که کوچهای به این نام وجود داشته باشد؛ چون بیشتر کوچههای قدیمی اسمشان را حفظ کردهاند».
اما هرچه که باشد، گزارشها میگویند دورههای مختلف روزنامه نوبهار که گاهی به صورت هفتهنامه چاپ میشد در کوچههای همین خیابان منتشر و توزیع میشد. مخصوصا محل اداره نوبهار در دوره سوم حتما در این خیابان بوده است.
«دوره سوم نوبهار تهران، پس از رفع توقیف روزنامه، با هیأت مجرب و حرفهای مرکب از افرادی چون یحیی سمیعیان، سعید نفیسی و… به صورت سه شماره در هفته از ۱۰ آبان تا ۲۲ اسفند ۱۲۹۶ منتشر میشود و سرمقاله، اوضاع داخله، تلگرافهای خصوصی، حوادث خارجی، مطبوعات خارجه، گوناگون و ادب مطالب آن را تشکیل میدهند. آدرس محل اداره در خیابان لالهزار بود. نوبهار دوره سوم را مطبعه بوسفور با ویژگیهای دوره پیش چاپ میکند. روزنامه در برخی شمارهها با گراور چاپ میشود. آخرین شماره این دوره در ۲۲ اسفند ۱۲۹۶ منتشر میشود. دولت حسن مستوفیالممالک در فروردین ۱۲۹۷ تمام روزنامهها را جز ایران توقیف دستهجمعی میکند و نوبهار نمیتواند به انتشار خود ادامه دهد و در شماره ۵۰ متوقف میماند. دوره سوم روزنامه نوبهار تهران مجموعا در ۵۰ شماره (ش.م ۳۴۸) به سرانجام میرسد».
اینها گزارشهایی است که تاریخنگاران میدهند اما خردهتاریخ لالهزار میان عمدهفروشیهای لامپها گم شده و بعضی کوچههایش لابهلای پاساژهای چندطبقه فرو رفتهاند. از بهار و روزنامهاش نوبهار که عمرش به گلهای بهاری میمانست دیگر در این خیابان خبری نیست، شاید اگر صدای باربرها را کنار بزنیم بشود صدای کودکانی را شنید که از زمانهای دور میان خیابانی کممقدار تیترهای روزنامه نوبهار را فریاد میکردند.
- منبع: روزنامه شرق | ۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ | شماره ۲۵۷۰ | صفحه ۹