شکل و شمایل زندگی من در خیابان لالهزار تهران ترسیم شد. از آنجایی که اغلب سالنهای خوب تئاتر و سینما در آن منطقه بود، بخشی از اوقات دوران جوانی و نوجوانی من هم در مراکز فرهنگی و هنری این خیابان میگذشت. همان زمانهایی که نوجوان بودم و دبیرستان میرفتم، وقتهای تعطیلی تابستانم را در مغازهای در خیابان لالهزار کار میکردم و از آن طریق بیشتر با برنامه سینماها و سالنهای تئاتر آشنا میشدم. یادم میآید آقای عزتالله انتظامی و مرتضی احمدی در تماشاخانه فردوسی نمایشنامههای تئاتر اجرا میکردند و من هر طور که بود خودم را به تماشاخانه میرساندم تا بتوانم تئاترهای آنها را تماشا کنم. همچنین آقای علیاصغر گرمسیری از بازیگران محبوب و مطرح تئاتر آن زمان بودند و من هم به بازیهایشان علاقه زیادی داشتم.
آن زمان یعنی دهه سی و چهل فیلمهای سینمایی ایرانی هنوز اوج نگرفته بود و به ندرت فیلم ایرانی در سینماها نمایش داده میشد، ما جوانها بیشتر به تماشای فیلمهای خارجی اکشن روز از جمله « تارزان» «شزم» مینشستیم. رکس، البرز و ایران از جمله سینماهای خوب خیابان لالهزار بودند که مخاطبان زیادی به این سینماها رجوع میکردند. یادم میآید بهترین صفحههای موسیقی را من از مغازهای کنار سینما رکس تهیه میکردم، لذا به معنای واقعی دهه سی، چهل یا پنجاه از هر جهت خیابان لالهزار مکانی فرهنگی به شمار میرفت. درست بعد از این زمانها بود که خیابان لالهزار از موقعیت فرهنگی و هنری فاصله گرفت، طوری که امروز سراسر آن ابعاد اقتصادی پیدا کرده است و مردم بیشتر به خاطر خرید و فروش لوازم الکتریکی به این منطقه آمد و شد میکنند تا تبادل محصولات فرهنگی و هنری.
چند وقت اخیر دیدم که تئاتر و تماشاخانه دهقان را دوباره بازسازی کردند و صحبتی هم شنیدم که انگار شهرداری طرحی ارایه داده برای اینکه خیابان لالهزار را ترمیم کند تا دوباره به رونق و شکوه فرهنگی و هنری گذشتهاش بازگردد، اما قطعا این طرح در اجرا شدنی نیست برای اینکه هزینه بسیار سنگینی میطلبد.
- منبع: روزنامه اعتماد | شماره ۴۵۷۱ | ۵ بهمن ۱۳۹۸ | صفحه ۷