در گذشته تکیه به مکانهایی اطلاق میشد که به نگهداری تهیدستان و بینوایان اختصاص داشت. از این اماکن در مراسمهای خاص برای عزاداری و سوگواری نیز استفاده میشد. احداث این قبیل بناها در دوران قاجاریه رواج یافت و به تدریج معنای اولیه خود را از دست داده و به مکانی ویژه برای اجرای مراسمهای مذهبی مختص شد.
تعداد تکایای تهران قدیم در قرن سیزدهم هجری قمری بالغ بر ۴۵ باب بود. در میان این تکایا، «تکیه دولت» که با عناوین مختلفی چون «تکیه همایونی دولت»، «تکیه قیصر» و «تکیه بزرگ شاهی» نیز شناخته میشود، به عنوان تکیه شاخص نه تنها در پایتخت، بلکه در سراسر کشور نامآور بود.
تکیه دولت به سبب نوع معماریاش، بیش از سایر تکایای قدیم تهران همچون «تکیه حیاط شاهی» و «تکیه حاج میرزا آغاسی»، توجه مورخان و هنرشناسان ایرانی و غیرایرانی را به خود جلب کرده بود.
از متداولترین رسوم آئینهای مذهبی در ایران، اجرای تعزیه یا شبیه خوانی بود که به ویژه در عهد قاجاریه از رونق فراوانی برخوردار بود. استقبال شدید مردم به خصوص زنان از نمایشهای مذهبی گاه چنان بود که به اخلال در اجرای برنامه میانجامید. از این رو اجرای نمایشهای عظیم و پربازیگر، همواره با مشکلاتی همراه بود. این قبیل نمایشها معمولا از طرف دربار برگزار میشد و در آن علاوه بر پادشاه، همسران او و درباریان، سفرا و میهمانان خارجی دولت نیز حضور داشتند.
عامل مهم دیگری که اجرای یک نمایش رسمی را مختل مینمود، به گنجایش اندک تکایا باز میگشت. تکیه حاج میرزا آغاسی، تا پیش از تکیه دولت، معتبرترین و وسیعترین تکیه تهران قلمداد میشد. ظرفیت این تکیه که اغلب از آن برای اجرای برنامه رسمی دربار استفاده میشد، آن چنان نبود که بتواند برای میهمانان پرتعداد مراسمهای سلطنتی مناسب باشد. برای رفع این مشکل و کمبود و نیز برای جلوگیری از خروج پادشاه و همسرانش از کاخ گلستان، به دستور ناصرالدین شاه بنای تکیه بزرگی در محدوده ارگ سلطنتی در دستور کار قرار گرفت و دوستعلی خان معیرالممالک (نظام الدوله) که در آن زمان متولی ساخت عمارت شمس العماره بود، همزمان ساخت تکیه موسوم به دولت را نیز پیگیری نمود.
بنای تکیه دولت با طرحی از عبدالغفار نجم الملک و صرف سرمایهای بالغ بر سیصد هزار تومان برپا شد و ساخت آن از ۱۲۴۷ تا حدود ۱۲۵۲ خورشیدی به طول انجامید.
بخشی از این مبلغ گزاف از محل دریافت حق بهرهبرداری از غرفههای پیرامونی تکیه از سوی درباریان و شاهزادگان به خزانه دولت بازگردانده شد.
این بنا در جنوب غربی باغ گلستان، کنار شمس العماره و روبروی مسجد شاه، در محل تخریب شده زندانخانه دولتی و سیاهچال (گرمابه) و انبارهای قدیمی قرار داشت. تا پیش از احداث تکیه دولت، مراسمهای رسمی دربار در تکیه حاج میرزا آقاسی برگزار میشد. این تکیه که به «عباس آباد» یا «تکیه دولت قدیم» نیز معروف است، به دلایل بسیار در دهه سوم سلطنت ناصرالدین شاه با تکیه جدید دولت جایگزین شد. از جمله این دلایل گنجایش کم آن اعلام شده است.
به اعتقاد برخی از جمله افرادی چون کارلاسرنارا، ساموئل پترسون، دکتر فوریه، جیمز باست و لرد کرزنس، معماری تکیه دولت اقتباسی از «آلبرت هال» (Albert Hall) لندن یا تماشاخانهها و آمفی تئاترهای غربی بود. این دیدگاه با توجه به اینکه سفر اول ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۹۰ هجری قمری انجام گرفته و در زمان ساخت تکیه نه پادشاه و نه معمار آن ذهنیتی از تماشاخانههای اروپایی نداشتند، تأمل برانگیز است و اعتبار این گفته که تکیه دولت بر اساس خواست ناصرالدین شاه در کپیبرداری از سالنهای اپرا ساخته شده را مخدوش میسازد. همچنین پذیرفتن این گمان که بنایی با این میزان از شکوه از طریق کپیبرداری از کارت پستالهایی باشد که معمولا تقدیم حضور پادشاه میشد نیز معتبر نمیباشد.
در نقطه مقابل دیدگاه جهانگردان و مستشاران اروپایی، گروهی از پژوهشگران برجسته ایرانی از جمله بهرام بیضائی، مهدی فروغ و یحیی ذکاء معتقدند که ساختمان تکیه دولت بر اساس الگوی میدان، کاروانسرا و تکایای ایرانی طراحی و ساخته شده و پایه و اساس آن مبتنی بر معماری ایرانی – اسلامی است.
شکل کلی بنای تکیه دولت از بیرون به صورت منشوری هشت ضلعی بود که در داخل به یک استوانه کامل با قطر میانی حدود ۶۰ متر تبدیل میشد. این بنا با ارتفاعی حدود ۲۴ متر و مساحت تقریبی ۲۸۲۴ مترمربع برای گنجایش حدود بیست هزار نفر طراحی شده بود. تکیه دولت تا پیش از احداث کاخها و ساختمانهای بلند در اواخر دوره قاجار، از بلندتربن بناهای پایتخت بود؛ به طوری که از فاصله پنج فرسنگی شهر سقف گنبدی آن قابل مشاهده بود.
این ساختمان، سه طبقه و یک سردابه داشت. علیرغم وسعت و ارتفاع، پی ساختمان سست و بر روی خاک دستی قرار گرفته بود که همین امر از ابتدا مشکلاتی برای مقاومت و ایستایی آن پدید آورده بود.
تکیه دولت دارای سه ورودی بود. ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه ویژه آقایان بود و دری دو لنگه و سردری جناغی داشت.
ورودی ضلع غربی به تردد زنان اختصاص داشت. این ورودی میدان ارگ را به تکیه مرتبط میساخت. سردر جناغی و شش مناره کوچک در دو طرف که با کاشی معقلی پوشیده شده بود، از جمله تزئینات این ورودی به شمار میآید.
ورودی سوم نیز ویژه شاه بود که با راهرویی پر پیچ وخم و تاریک، قسمت شاهنشین تکیه را به ضلع جنوبی کاخ گلستان متصل مینمود.
در اطراف صحن، بیست طاق با دیوارها و ستونهای کاشیکاری شده به عرض هفت و نیم متر وجود داشت. روی این طاقها، اتاقهایی در دو طبقه ساخته شده بود. اتاقهای طبقه اول با نظارت فراشباشی میان وزرا و حکام ولایات تقسیم میشد. اتاقهای طبقه دوم اُرُسی داشت و مخصوص بانوان حرم بود. در طبقه سوم نیز که با نردهای حفاظت میشد، نقارهچیها حضور داشتند.
تردد به این اتاقها، از طریق راهروهایی ممکن بود که پشت آنها تعبیه شده بود.
قسمت شاهنشین تکیه در طبقه دوم واقع بود و از ارتفاع بیشتر و سردر و سقف بلندتری برخوردار بود. هنگام اجرای تعزیه پرده توری سیاهی از جلوگاه آن آویخته میشد که قبل از ورود شاه، نمای غرفه را میپوشاند. در حین اجرا نیز بسته به نظر شاه دید عموم به قسمت شاهنشین توسط این پرده توری محدود میشد.
صحن مرکزی را داربستی از الوار و تیرهای چوبی میپوشاند که با بستها و تسمههای آهنی درهم چفت شده بودند. این تسمههای آهنی به دیواره بنا متصل بود و سقفی گنبدی را بر روی صحن تشکیل میداد که در مواقع لزوم چادر کرباسی ضخیمی بر روی آن میکشیدند. ناصرالدین شاه تمایل داشت تا به روال معماری ایرانی – اسلامی، بنای تکیه با طاقی گنبدی شکل پوشانده شود. اجرای این طاق به دلیل وسعت بسیار زیاد تکیه در عمل میسر نشد.
پس از آنکه چوب بستها از چند جا شکست، مهندس «بتن» فرانسوی، به فرمان مظفرالدین شاه دوازده نیم قوس آهنی که هر کدام از پنج تکه مجزا تشکیل و با پیچ و مهره به هم وصل میشد به جای قوسهای چوبی کار گذاشت. به این ترتیب دیگر به پشت بندهای آجری در سقفِ اتاقهای تکیه احتیاجی نبود.
همچنین چون بیم آن میرفت که فشار پوشش باعث خرابی بنا شود، برای کاهش فشار، هم زمان با قوسبندی فلزی سقف طبقه آخر را نیز خراب کردند.
میدانیم که معیرالملک در سال پیانی احداث تکیه دولت درگذشت. در شرحی که اعتماد السلطنه در روزنامه شرف منتشر کرده است، سقف بنا قرار بود از چوب، تخته و شیشه ساخته شود. به احتمال فراوان مرگ ناظر پروژه از یک سو و هزینه بالای احداث چنین سقفی در ابعاد مورد نظر باعث شد تا ناصرالدین شاه چاره را در تغییر پوشش سقف جستجو کند.
در وسط صحن تکیه، سکوی گردی به شعاع تقریبی نه و نیم متر و ارتفاع یک متر با ازاره سنگی منقوش به قاب و شمسه قرار داشت که سطح آن آجر فرش بود. در این ازاره دریچههایی تعبیه شده بود که احتمالاً به زیرزمین گشوده میشد.
در دو طرف سکو دو پلکان سه پلهای تعبیه شده بود و دور سکو، محوطهای به عرض تقریبی شش متر برای عبور اسبها و دستههای موسیقی منظور شده بود. پلکانی در شش ردیف با یک پیش آمدگی، در دور تا دور صحن گسترده شده بود. از این پلکان که مشرف بر صحن مرکزی و سکوی آن بود، زنان و دختران تهرانی برای تماشای تعزیه استفاده میکردند.
در تکیه، همچنین منبری بیست پلهای وجود داشت که دو دیواره جانبی آن از مرمر یکپارچه تشکیل شده بود. ارتفاع این منبر سنگی که به سفارش معیّرالممالک در یزد ساخته شده بود، تا طبقه نخست تکیه میرسید. منبر را در اوایل انقلاب مشروطه از تکیه خارج کرده و به میدان توپخانه انتقال دادند تا شیخ فضل اللّه نوری از آن برای ایراد سخنرانی استفاده کند. شیخ روی این منبر سنگی و زیر چادری که روبروی قورخانه بنا شده بود، علاوه بر سخنرانی به امور قضاوت نیز میپرداخت.
در چهار طرف تکیه، حوضهای پر آبی قرار داشت که آب آن در حین اجرای برنامه توسط نوجوانان سقا که با لباس عربی در تکیه حضور پیدا میکردند، میان تماشاگران تقسیم میشد. در صورتی که مراسم عزاداری با سرمای پاییز و زمستان همراه میشد، برای تأمین گرما در چند نقطه مشخص از صحن تکیه منقلهای بزرگی برای روشن کردن آتش تعبیه میشد.
بر اساس وصفهایی که از فضای داخلی تکیه دولت برجا مانده است، میتوان گفت که تزئین در آن بیش از معماری کلی و نمای بیرونی اهمیت داشته است، به ویژه استفاده از شمعدان چندشاخه، دیوارکوب، چلچراغ و شمع، نورپردازی فضای تکیه را چشمگیر میکرد. چلچراغی در وسط سقف قرار داشت که در اواخر فعالیت تکیه، با نیروی برق روشن میشد. بخشی از نور تکیه نیز از چراغهای لاله فنری با کاسه بلور که فراشها حمل میکردند، تأمین میشد.
تعداد شمعهایی که در تکیه افروخته میشد، به حدی بود که با مقاطعه جمعآوری پیه و گچ شمعهای سوخته و نیمه سوخته، بخشی از مخارج روضهخوانی تأمین میگردید. گذشته از منابع نور، داخل تکیه را با تاجهای گل و پارچهها و قالیهای گرانبها و آیینه میآراستند.
تزئین هریک از طاقها بر عهده یکی از رجال بود و رقابت میان آنان به شکوه بیشتر غرفهها میانجامید. بخشهایی نیز به درویشان اختصاص داشت که با تخت پوست، کشکول، بوق و تسبیح تزئین میشد. شاه نیز برای غرفه خود اثاثی خاص تکیه دولت تدارک دیده بود.
شکوه مراسم و فضای تکیه دولت آنچنان بود که شاه و درباریان با آسودگی خاطر سفرا، مستشاران اروپایی و سیاحان فرنگی را به تکیه دولت دعوت میکردند.
مدیر تکیه «معین البکاء» بود که خود موسیقیدانی مطلع به شمار میرفت. او به عنوان تعزیهگردان، نقش هر یک از شبیه خوانها را تعیین میکرد و بر اغلب نسخههای تعزیه تسلط داشت. ناصرالدین شاه همچنین میرزا نصرالله اصفهانی (تاجالشعرا) را مامور جمعآوری اشعار قدیمی تعزیه و همکاری با معین البکاء و سرایش اشعار بر روی برخی از الحان کرد.
در تعزیه تکیه دولت، گروه موزیک نظامی وظیفه نوازندگی داشت. این گروه همه روزه از یک ساعت به غروب مانده در حیات تخت مرمر اقدام به نواختن مارشهای عزاداری موسوم به آقشام (شامگاه) میکرد. اجرای این برنامه با غروب خورشید به پایان میرسید.
تکیه دولت در کنار شمس العماره، دو نماد برجسته تهران دوره ناصری است. این بنای باشکوه تا پایان دوره قاجار برپا بود. ولیکن پس از مشروطه به تدریج رو به افول گذاشت. تنشهای سیاسی و اجتماعی دوره محمدعلی شاه نیز اجازه رشد و توسعه را از تعزیه گرفت. حکم نجفقلی صمصام السلطنه (نخست وزیر) مبنی بر حکومت نظامی، به توقف تعزیه در جای جای پایتخت انجامید. سالها بعد از این ماجرا، رضا شاه نیز دستور توقف اجرای تعزیه را صادر نمود. همزمان سینما و تئاتر و نمایشهای جدید در ایران رواج پیدا کرد و عامه مردم را به سمت خود کشاند. این دلایل را از جمله علتهای افول تعزیه در پایان عصر قاجاریه و آغاز سلسله پهلوی دانستهاند.
کم رونق شدن اجرای تعزیه، به ویژه نمایشهای عظیم شاهی، بنای تکیه دولت را به مرور از کارکرد اصلی خود دور ساخت. این بنای متروکه در آخرین سالهای برقراری شاهد برخی رخدادهای سیاسی و اجتماعی بود. پس از به امانتگذاری پیکر ناصرالدین شاه، جلسه تجار برای عیارسنجی مسکوکات حاج امین الضرب (۱۲۷۲)، برگزاری «نمایشگاه امتعه وطنی» (۱۳۰۲)، مجلس سربازگیری (۱۳۰۴) و تشکیل «مجلس موسسان» در پانزدهم آذر ۱۳۰۴ مهمترین برنامههایی است که شاهد برگزاری آن در این تکیه هستیم. همچنین پس از مرگ مظفرالدین شاه جسد وی در مراسم باشکوهی به آنجا حمل شد و تا انتقال آن به عتبات در همانجا ماند.
امروزه یکی از معدود آثار باقیمانده که توصیفی از وضعیت تکیه دولت در اختیار ما میگذارد، تابلوی نفیسی است که توسط کمال الملک از این تکیه کشیده شده و به یادگار مانده است. تصویر تکیه دولت در اثر کمالالملک نه تنها از لحاظ طرح و ترکیب و رنگآمیزی اثری بدیع و شاهکاری نفیس است بلکه از آنجا که نشاندهنده طراحی و معماری یک بنای عظیم تاریخی است و مخصوصاً از این جهت که بیان کننده مراسم پرجلال و شکوه تعزیهداری است، بهعنوان سندی مهم و ملی انگاشته میشود. از دیگر منابع تصویری تکیه دولت میتوان به مجموعه عکسهایی اشاره کرد که عبدالله میرزای قاجار برداشته است. طرح ابوتراب غفاری که در شماره ۵۳ روزنامه شرف منتشر شده است نیز منبع مهم دیگری است که از این بنای باشکوه به یادگار مانده است. عدم بهرهبرداری از ساختمان در دوران پهلوی اول به تخریب تدریجی بنا انجامید. در این میان بسیاری از افراد در طی دو دهه پایانی عمر این ساختمان ارزشمند، با سرقت مصالح آن، به روند تخریبی آن سرعت بخشیدند. سرانجام عظیمترین نمایشخانه تاریخ ایران، در ۱۳۲۵ برای ساخت شعبه بانک ملی در بازار، تخریب و بیشتر عرصه آن زیربنای بانک گردید. بخش دیگری از زمین تکیه نیز به ساخت دکانهای همجوار بانک اختصاص پیدا کرد.