• امروز : دوشنبه - ۲۴ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : Monday - 13 January - 2025

سر خط خبرها

درباره تهران تاریخی حساس هستیم تندیس مولانا در میدان خیام در پایتخت گزینیِ تهران دومین شماره از ماهنامه الکترونیک تهران‌شهر منتشر شد نخستین شماره از ماهنامه الکترونیک تهران‌شهر منتشر شد درس‌ گفتار «تئاتر شهر و عناصر پیرامونی» منتشر شد درس گفتار سینما و سینماداری در خیابان لاله‌زار منتشر شد نشست معرفی و نقد و بررسی کتاب «روایت قتل پادشاه» برگزار شد. دفتر نخست از مجموعه کلیمیان ایران منتشر شد دفتر تکیه دولت منتشر شد نشست نمایش و نقد و بررسی مستند «تکیه دولت» برگزار شد. دفتر شناخت محله اودلاجان منتشر شد دفتر راهنمای تخصصی خانه موزه مقدم منتشر شد شناخت‌نامه میرزاده عشقی منتشر شد درس گفتار کوچه اتابک منتشر شد دفتر راهنمای تخصصی موزه ایران باستان منتشر شد درس گفتار کوچه دندانساز منتشر شد درس‌ گفتار باغ علاءالدوله منتشر شد درس‌ گفتار کوچه پشت شهرداری منتشر شد درس گفتار باغ لاله‌زار منتشر شد نشست پنجم کارگاه تخصصی «سرگذشت خیابان لاله‌زار» برگزار شد. نشست چهارم کارگاه تخصصی «سرگذشت خیابان لاله‌زار» برگزار شد نشست سوم کارگاه تخصصی «سرگذشت خیابان لاله‌زار» برگزار شد. دومین نشست از مجموعه نشست‌های کارگاه «سرگذشت خیابان لاله‌زار» برگزار شد. نشست نخست کارگاه تخصصی «سرگذشت خیابان لاله‌زار» برگزار شد. چرا به خوانندگان لاله‌زاری سرکوفت می‌زنند؟ در اهمیت حسین کریمان بودن

15

رستوران آقارضا سهیلا

  • کد خبر : 2242
  • ۱۵ اسفند ۱۴۰۱ - ۱۸:۲۳
رستوران آقارضا سهیلا
علاوه بر کیفیت غذا، ماجرای عاشقانه آقا رضا با یکی از رقاصه‌های لاله‌زار نیز زبانزد بود. سهیلا نام زنی زیبارو بود که در کاباره‌ای در زیرزمین پاساژ گل، مشغول به کار بود. علاقه شدید آقا رضا به این زن، باعث شد تا رابطه آن‌ها در میان اهالی تهران زبانزد شود.

مرتضی رحیم نواز | Morteza Rahimnavazیکی از رستوران‌های خاطره‌انگیز تهران، که همچنان پس از گذر سال‌ها در خاطره چند نسل از مردم این شهر بر جای مانده، رستورانی کوچک در انتهای پاساژ گل در خیابان لاله‌زار نو است. پاساژ گل بر خلاف وضعیت کنونی‌اش در دهه ۴۰ خورشیدی، مرکز فروش ماهی، گوشت، میوه و صیفی‌جات بود.

رضا پارچه‌باف ضیایی، در اوایل دهه ۳۰ خورشیدی از شهر تبریز راهی تهران شد و به عنوان کارگر ساده، در مغازه ساندویچ‌فروشی انتهای پاساژ گل به کار مشغول شد. بعدها توانست مغازه را از صاحب آن خریداری کرده و مدیریت آن را بر عهده بگیرد.

لاله‌زار اواخر دهه سی، خیابانی جذاب برای طبقه کارگر، مسافران شهرستانی، سربازان و گروه‌های فرودست اجتماعی بود. این افراد به دلیل توان مالی اندک، امکان استفاده از رستوران‌های گران قیمت این خیابان را نداشتند و ترجیح می‌دادند وعده‌های غذایی خود را از قهوه‌خانه‌ها و ساندویچی‌فروشی‌ها تامین نمایند. از جمله این مغازه‌ها که با استقبال بسیار زیادی همراه بود، ساندویچی آقا رضا بود. کیفیت غذا و اخلاق خوش صاحب مغازه به تدریج زبانزد شد و کار را به جایی رساند که تا پاسی از شب، انبوهی از مشتری در مغازه او حضور پیدا می‌کردند.

دفترهای تهران | لاله زار | کافه رستوران آقا رضا سهیلا |آقا رضا برای توسعه کارش تصمیم گرفت طبقه بالای مغازه ساندویچی خود را نیز خریداری کرده و در آن به سرو غذاهای ایرانی بپردازد. بعد از مدت کوتاهی، ساندویچ فروشی نیز تعطیل شد و در هر دو طبقه انواع غذاهای ایرانی عرضه شد. در میان همه این غذاها، «باقالی پلو با ماهیچه» زبانزد خاص و عام بود و مشتریان بسیاری را به سوی خود جلب می‌کرد. مشتریانی از طبقات مختلف جامعه که بسیاری از آن‌ها تنها به خاطر خوردن غذا پای خود را به لاله‌زار می‌گذاشتند. طیب حاج‌رضایی، تیمسار علی حجت کاشانی، احمد شاملو، غلامرضا تختی، مهدی اخوان ثالث، نادر نادرپور، شمس‌الدین سیدعباسی، ناصر گیوه‌چی، ، منوچهر نوذری، محمدعلی کشاورز، آیدین آغداشلو و بسیاری از سیاستمداران و هنرمندان از جمله این مشتریان بودند. شایع بود که شاهپور غلامرضا نیز گاهی برای خوردن غذا به این کافه – رستوران می‌آمد.

علاوه بر کیفیت غذا، ماجرای عاشقانه آقا رضا با یکی از رقاصه‌های لاله‌زار نیز زبانزد بود. سهیلا نام زنی زیبارو بود که در کاباره‌ای در زیرزمین پاساژ گل فعالیت داشت. علاقه شدید آقا رضا به این زن، باعث شد تا رابطه آن‌ها در میان اهالی تهران زبانزد شود. آنچنان‌که نام آن دو در کنار هم قرار گرفت و آقا رضا به «آقا رضا سهیلا» شهرت یافت. شایع بود که این عشق ممنوعه، خانواده رضا پارچه‌باف ضیایی را از هم پاشید و به ایجاد اختلاف میان او و همسرش انجامید.

آقا رضا سهیلا در شهریور ۱۳۴۸، بر اثر ابتلا به سرطان خون، جان خود را در سن ۵۷ سالگی از دست داد و پیکرش در ابن بابویه به خاک سپرده شد. هنوز چندان از مرگ او نگذشته بود که خانواده تصمیم می‌گیرد، رستوران لاله‌زار را به معرض فروش رسانده و در مکانی دیگر رستوران تازه‌ای بنا کنند. این تصمیم بدون تردید با شایعاتی که در مورد آقا رضا همچنان بر سر زبان‌ها بود، بی‌ارتباط نبوده است. به هر ترتیب کافه رستوران آقا رضا سهیلا در ابتدای دهه ۵۰ واگذار می‌شود. فرزندان او پس از فروش میراث پدری، به مکانی در خیابان فرح (سهروردی جنوبی) نقل مکان کرده، رستوران دیگری با نام و عنوان تازه «دهباشیان» افتتاح می‌کنند. این رستوران نیز به مانند رستوران لاله‌زار، به خاطر «ماهیچه پلو» و «چلوگوشت‌»‌های خود خیلی زود معروف می‌شود.

به تدریج وارثانی که روزگاری از نام و شهرت پدر خود گریزان بودند، تلاش می‌کنند تا میان رستوران «دهباشیان» و رستوران «آقا رضا سهیلا» پیوندی برقرار کنند. این تلاش البته ناکام است، چراکه در هنگام فروش رستوران، عنوان «آقا رضا سهیلا» نیز واگذار شده بود و طبق قرارداد فرزندان او نمی‌توانستند از این عنوان برای رستوران دیگری استفاده نمایند. این مشکل بعدها با تعطیل شدن رستوران لاله‌زار در اوایل دهه هفتاد و تبدیل آن به یکی از صدها مغازه الکتریکی در راسته لاله‌زار، تا حدودی مرتفع شد. اکنون وارثان رضا پارچه‌باف، نام و لقب پدر خود را می‌توانستند بار دیگر به سردر رستوران خانوادگی خود باز گردانند. اینگونه شد که در کنار «دهباشیان»، «آقا رضا سهیلای سابق» با حروفی ریزتر نقش بست؛ تا خاطره شکوه این رستوران در سال‌های اوج آن، بار دیگر زنده شود.


لینک کوتاه : https://daftarhayetehran.com/?p=2242
  • نویسنده : مرتضی رحیم نواز
  • 2071 بازدید

نوشته های مشابه